مجلهمهر: «توان یاب بگوییم نه معلول!» وحید در خط به خط حرفهایش به این کلمه تاکید دارد و هرجا که من از کلمه «معلول» استفاده میکنم تصحیحش میکند تا من هم در ادامه یاد بگیرم که از این کلمه در گفتارم استفاده کنم. پس اینطور تعریف کنم که «وحید رجبلو» یک توان یاب است که ۹۸ درصد بدنش از کار افتادهاست و تنها با توان ۲۰درصد از دست راستش کارهای مهمی انجام میدهد. پسر ۳۰ ساله کرجی که با بیماری ژنتیکی SMA به دنیا آمد و به مرور قدرت دست و پایش را از دست داد. اما وحید ۱۱ سال است که دستش توی جیب خودش است و دارد یک تنه خرج زندگی خودش را با برنامهنویسی و طراحی وب میدهد. با وحید در رویداد «توان تک» آشنا شدیم. رویدادی که وحید توانست در مسابقه استارتاپها با استارتاپ ساخته خودش به نام «همیار مهر» نفر سوم شود. به همین بهانه سراغش رفتیم تا از این نخبه توان یاب بیشتر بدانیم.
باتوجه به اینکه شرایط ویژهای داشتید شما تا چه مقطعی توانستید تحصیل کنید؟
تحصیلاتم را نتوانستم بابت شرایطم ادامه بدهم چون مدارس ثبت نامم نمیکردند بنابراین تا دوم دبیرستان بیشتر نخواندم و همان هم غیر حضوری خواندم. بعد از آن پای کامپیوتر نشستم و خودآموز برنامه نویسی یاد گرفتم و وارد بازار کار شدم. زبانهای تحت وب را یاد گرفتم.
یعنی زمان ورود به مدرسه به این میزان معلولیت نداشتید؟
نه آن زمان حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد بود. اما الان به ۹۸درصد رسیدهاست. یعنی فقط ۲۰درصد دست راستم کار میکند که خیلی از آن استفاده می کنم که اگر بیکار شوم این دست راست را هم از دست میدهم.
از چه سالی کار میکنید؟
۱۱ سال است وارد بازار کار شدم. اما ۷ سال است که کار طراحی وب انجام میدهم. تنها هم کار میکنم نمی توانم تیمی کار کنم چون توان رفت و آمد ندارم.
پس برای خودتان درآمد دارید؟
بله ۱۱ سال است همه خرج زندگی و درمان خودم را از این راه در میآورم.
خودآموزی سخت نبود؟
چرا ولی خب با آزمون و خطا خیلی چیزها را فهمیدم و ادامه دادم. بیشتر در زمینههای کد نویسی کار میکنم.
ایده ساخت استارتاپ «همیار مهر» چطور به ذهنتان رسید؟
چندسالی که کار کردم، بیماریام واقعا پیشرفت کرده بود. تا اینکه به فکر سامانهای به نام «همیارمهر» افتادم و باتوجه به ایدهای که داشتم آن را راه انداختم که مشاغل کل کشور مثل آرایشگاهها، سوپرمارکتها و خیلیهای دیگر حاضرند برای معلولین خدمات ارائه دهند. مثلا من با آرایشگر تماس بگیرم و بخواهم به خانهام بیاید و به کارم رسیدگی کنم. تا اینکه به رویداد «توان تک» دعوت شدم. این رویداد امسال خیلی جا افتاد و از شرکتها میخواهد در قسمتی از کسب و کارشان از معلولین استفاده کنند یا آنها را استخدام کنند. از من خواستند در این رویداد شرکت کنم و بین ۲۲ استارتاپهای شرکت کننده سوم شدم.
خب الان استارتاپ «همیارمهر» در چه وضعیتی قرار دارد؟
نیاز به یک اسپانسر داریم تا کار را به صورت کشوری پیاده کنیم. این کار بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون هزینه دارد. اما اگر این کار بالا برود واقعا چندین برابر این پول بر میگردد و مشاغلی که ورود میکنند هم رشد درآمد خواهند داشت.
بعد از دریافت جایزه چه حس و حالی داشتید؟
خیلی خوشحال شدم. هم خودم و هم خانوادهام. واقعا حس و حال خوبی داشت. این استارتاپ مثل بچه من بود. هر چقدر بزرگتر شود من بیشتر ذوق میکنم.
کسی هم در این سالها دلسردتان کردهاست؟
اوایل که درآمدم خیلی کمتر بود به من میگفتند دلت خوش است. برای ۱۰ هزارتومان دوساعت پشت کامپیوتر مینشینی. کمرت را داغون نکن. اما الان فرق کرده اقوام زنگ میزنند و میگویند آقا رشته ما هم کامپیوتر است بیا و دست ما را هم بگیر.
میتوانید به کسی هم برنامهنویسی آموزش بدهید؟
بله من در حال حاضر چندشاگرد توان یاب دارم. البته از آدمهای عادی هزینه میگیرم ولی برای توانیابها رایگان است. یک شاگردی را یکسال است آموزش میدهم و در حال حاضر توانست اولین پروژه کاریاش را تحویل بگیرد. آشنایی ما باهم خیلی جالب است. یکبار در سایت دیوار میچرخیدم. در قسمت نیازمندیهای خیریه یک نفر نوشته بود: من خیلی مشکل دارم و ناراحت هستم. از زندگی خسته هستم و معلولیت دارم. لطفا یک کاری به من بدهید. من گفتم کاری ندارم که به تو بدهم ولی میتوانم آموزش دهم و پیام دادم اهل کار هستی؟ گفت بله هرکاری بگویید انجام میدهم. بنده خدا نه لپ تاپ داشت نه اینترنت داشت و راهنماییش کردم که بتواند جور کند. حالا برنامه نویسی یاد گرفته و از این به بعد میتواند برای خودش کار کند.
حالا که توانستید سالها با وجود معلولیت کار کنید از مسئولین حرف، گله و یا خواستهای دارید؟
شهردار کرج از من تقدیر کردند اما تمام شد و رفت. من در شهرم اولین معلولی هستم که این کار را کردم. خواهش میکنم مسئولین کاری کنند که من زمین نخورم و بتوانم استارتاپم را بالا بیاورم. اگر بتوانم این کار را انجام دهم افتخار بزرگی است. واقعا سالها سختی و تنهایی کشیدم.
اهداف و آرزوی شما برای آینده نیست؟ دوست دارید چه کاری انجام دهید؟
آرزو که زیاد دارم. اما هدفم این است که استارتاپم را بتوانم بالا نگهدارم. چون خیلی برایم مهم است. خیلی برایش زحمت کشیدم. و آرزو دارم زندگی برایم راحت تر شود. من خیلی سخت کار میکنم. ماهی ۲۰ جلسه باید کاردرمانی شوم تا دستم از کار نیفتد و هزینه این موضوع بالاست و اگر حواسم نباشد، دستم مثل باقی اعضایم از کار میافتد. اصلا نه من نه خانواده به خاطر من نمیتوانیم سفری برویم. شهرها هم که هیچ کدام برای معلولین مناسب سازی نیست. و آرزو دارم حداقل بتوانم یک پرستار شخصی بگیرم که مستقلتر زندگی کنم تا وابستگیام به دیگران کمتر شود. این چند روز هم چند نفر به تیم همیارمهر اضافه کردیم و ان شالله از این به بعد کار را گروهی ادامه دهیم.
خبرگزاری مهر 3 دی 95